Get Mystery Box with random crypto!

داستانکده سکسی / رمان کده

电报频道的标志 hagdoni — داستانکده سکسی / رمان کده د
电报频道的标志 hagdoni — داستانکده سکسی / رمان کده
通道地址: @hagdoni
类别: 没有类别
语言: 中国
用户: 15.61K
频道的描述

سوراخ ارتباطی جهت تبلیغات @montiegoe

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


最新信息

2023-12-11 22:54:53 اینجا بیا پول درو کن تریییددد کن
12.7K viewsedited  19:54
打开/如何
2023-12-06 22:35:07 پوللللل درارررر
14.2K views19:35
打开/如何
2023-10-24 22:58:16 سلام پسرم 16سالمه
یه رفیق دارم اسمش شایان هست از بچگی دوست بودیم رفت آمد داشتیم
مامانم 36سالشه
مامان اونم 40سالشه
من اصلا فکر این چیزا نبودم و فقط دوستی
حتی چند بارم خونشون شب مونده بودم اونم همینطور
راستش شده بود یکدفعه کون مامانش یا پاش رو ببینم اما فکر دیگه ای نه
یه روز صبح شایان اومد خونمون حدود ساعت 10نشستیم ایکس باکس بازی کردیم
بعد شطرنج مثل همیشه عادی مامانم حولشو اومد برداشت بره حموم دیدم رفتار شایان عوض شد گفت بسه خسته شده ام اینا منم گفتم یکم دراز میکشم
اما پاشدم رفت تو اتاق که حموم توش بوداروم دیدمش رفت دم حموم شرت مامانمو برداشت مالید به کیرش و سوتین برداشت کیرشو گذاشت لاش تعجب کردم
گفتم بهش میگم دیگه نیاد از فردا تا این همه سال دوستیم بدنشه نزدیکای نهار بود بابام نمی‌یومد خونه برای نهار دیدم الکی هی می‌ره
کیرشو میماله به مامانم شب سعی کردم بره دیدم برو نیست شب موند منم نخوابیدم دیدم پاشد رفت اتاق مامانم آروم دست گذاشت رو کونش دید خوابه کیرشو درآورد مالید به کون مامانم اومد بیرون منم عصبی شدم گفتم فردا جبران میکنم رفتم خونشون مثل خودش الکی کیرمو مالیدم به مامانش آروم دست زدم به سینش تا جبران شه خواستم یه دعوای الکی دوستیمون بهم بزنم با خودم گفتم شاید یک شب اینجوری شده منم جبران کردم فعلا ولش کن
بابام هریک ماه یکبار یک هفته شب کار بود شایان گیر داد بریم خونتون فهمیدم قصدی داره قبول کردم
مامان من واقعا کون خوبی داره گنده بزرگ است پاهاش هم همیشه لاک میزنع خوبه سینش هم گندش قدش هم 165هس
رفتیم خونه برعکس مامانم یه تاپ نازک پوشیده بود سوتین نداشت سینش معلوم بود
شرتک کوتاه داشت تا بالای زانوش بود پشت تاب هم توری بود
تا رسیدیم متوجه شدم شایان سیخ کرد
شام خوردیم مامانم گفت کمرش درد می‌کنه
شایان هم سریع گفت من ماساژ بلدم
منم گفتم دستت درد نکنه نمیخواد
مامانم گفت اگه بلدی بیا ماساژ بده درد می‌کنه
منم گفتم خودم ماساژ میدم مامانم گفت چند بار دادی دیدم چقدر بد آروم بوده بزار ببینم شایان چیکار میکنه
اونم از خدا خواسته مامانم داراز کشید
شایان روغن زیتون آورد لباس مامانمو داد بالا سینه های مامانم افتاد بیرون منم رفتم لباسو کشید پایین شایان گفت لباس روغنی میشه دادبالا دوباره جفت سینه هاش افتاد بیرون روغن ریخت ماساژ داد رفت سمت کونش یکم شلوار داد پایین مالید بعد شکمو مالید مامانم حال میکرد منم دنبال راهی بودم گفتم الان تموم میشه منم رفاقت بااین مادر جنده کس کش تموم میکنم
شایان به مامانم گفتم گردنتو میخوای ماساژ بدم اونم گفت آره تاب مامانمو درآورد و بالاتنه رو لخت کرد گردنو مالید بعد برش گردوند سینه هاشو می مالید خودمم سیخ کردم 5دیقه می مالید سینه رو اومد پایین شرتک کشید پایین مامانم هیچی نگفت مامانم هیچی تنش نبود فقط شرت داشت شرتشم نازک بود رفتم دست شایان گرفتم بردم اتاق زدم تو سرش گفتم چه گوهی میخوری کونی گفت ببین راستش من رو مامانت کراشم بزار کارمو بکنم فقط میمالم کار دیگه ای نمیکنم قول بعد بیا خونه ما من خودم کمکت میکنم برای مامانم قول میدم هرکاری بگی میکنم بزار کارمو تموم
بشه دیگه کاری نمیکنم هیچی اصن دیگه منو نبیبینی اینا کلی زر زد
منم قبول کردم
رفت دوباره پیش مامانم شروع کرد رون رو ماساژ داد اومد تا ساق و کف پا ماساژ داد
مامانم به من گفت یاد بگیر
اون یکی پاهم همینطور ماساژ داد
خودشم پاشد شلوار درآورد گفتم چه گوهی میخوری گفت با شلوار لی سخته شرتم بلنده گفتم کاری بکنی میگامت ها
مامانمو برگرداند و رو پایین کون مالید
تعجب من این جا بود که مامانم هیچی نمی گفت که چرا اینجوری میکنی
بعد کون مامانم رو مالید شرتو داد لای کونش و لوپ کونو مالید
خود مامانم شورتشو درآورد
و کامل لخت شد آنقدر سیخ کردم داشت از شلوارم میزد بیرون

مامانم کامل ساکت بود چیزی نمی‌گفت
منم رفتم جلو نتونستم تحمل کنم
شایان از یه طرف میخواست بکنه از یه طرف میترسید
دستمو گزاشتم رو کونش
اما هر طوری بود خودمو بلند کردم اومدم اومدم کمی این ور دراز کشیدم
شایان شرتشو درآورد اما دو دل بود
بالاخره کیرشو گذاشت دم کون مامانم ویکم کرد تو مامانم ناله میکرد نمی‌دونستم چیکار کنم
از یک طرف دلم میخواست برم کیرمو بکنم تو کص
از یک طرف می گفتم نباید این کارو بکنم بشینم شایان رو تماشا کنم
دوباره با خودم میگفتم شایان بیرون کنم تمام
قبلاً همچین داستان هایی رو شنیده بودم که مثلاً کسیو کردن که پسر بزرگ داشته
اما برای خودم پیش آمده بود
شایان هم آرام آرام میکرد تو ومامانم ناله میکرد
12.9K views19:58
打开/如何
2023-10-15 20:42:13 سلام من پسرم ۱۷سالمه رابطه مال حدودا یک سال ونیمه پیشه ما همه عید ها جمع میشیم خونه مادر بزرگم شهرستان داییم با زن داییم پیش مادر بزرگم زندگی میکنن خودشون خونه ندارم خاله دومی هم شهرستانه بعد خانواده ما با خاله بزرگم مثل همیشه رفته بودیم عید خونه مادر بزرگم کلا عبد همه خونه مادربزرگمن بعد خلاصه من با داییم خیلی رفیقم البته داییم زیاد خونه نیست همش سرکار منم دروغ چرا روش کراشم سگی فکنم خودشم فهمیده خونه مادر بزرگم پذیرایی شون مثل حرف ال انگلیسی بعد دوتا اتاق خواب داره منم همیشه کنار در روبه رو اتاق داییم اینا میخوابم بعد عین همیشه داییم حدودا ساعت دو نیم سه اومد خونه همه خواب بودن من که جغد شب بیدار دیدم در زدن رفتم درو براش باز کردم اومد رفت حموم بعد لخت رفت خوابید کلا همیشه لخت میخوابم منم کرمو هی میرم سرک میکشم داییم قد بلند چهار شونه هیکلی خلاصه خیلی کراشه بدجور بعد خلاصه از حموم اومد داشت میرفت تو اتاق گفت بگیر بخواب فوضولی نکن در اتاق رو بست اون شب هم سکس داشتن تختشونم داغون خرابه قشنگ میشه فهمید چقدر خشنه بعد فرداش ۱۲هم عید بود به من کفت بیا بریم باغ رو تمیز کنیم فردا همه میخوام بیان مرتب باشه منم رفتم باغ داییم یه استخر سر پوشیده داره بالاشم یه طبقه مسکونی تو حیاطم الاچیق و درخت وچمن آب نما بعد که باغ رو مرتب کردیم داییم کلا اهل قلیون و مشروب عرق مادر بزرگم براش درست میکنه مشتی دیدم یع قلیون گذاشت باهم کشیدیم وخوب مست شدیم تو ظهر گرمای اهواز گفت بیا بریم استخر یکم خنک شیم تا الان محمود میاد برگردیم خونه محمود شوهر خالمه خیلی هم هیز و هوله همش دنبال منه چند باری هم منو دس مالی کرده بعدشم رفتیم تو استخر تو مستی داییم شرتشم دراور منم زیاد نخورده بودم گفتم چیکار میکنی کفت گرمه تو هم در بیار منم از خدا خواسته در آوردم بعد دیدم منو گرفت تو بغلش هی لب گرفت و لبمو زخم کرد کونمو مالید کیرشم سیاه وکلفت دراز بعد از استخر اومدیم بیرون رفتیم بالا براش ساک زدم پاهامو داد بالا وسط کار بودیم محمود اومد اونم از خدا خواسته مشغول شد خلاصه یه سکس مشتی و حسابی با داییم داشتم بعد از اونم چند باری سکس داشتیم دوس داشتید بزارم و این بود جریان اولین سکس تری سام من وخیلی هم خوب بو راستی منم ترنسم
14.6K views17:42
打开/如何
2023-09-16 23:49:15 عکس و‌ گیف هاتو ازینجا بردار
14.9K views20:49
打开/如何
2023-09-16 23:44:36 حدود 17 سالم بود همیشه ازاد بودم خانواده ای که هیچی برام کم نذاشتن من هر روز بیرون بودم از پونزده سالگی پارتی میرم و الان 19 سالمه اون شب دختر عموم پارتی گرفته بود نمیخوام طولش بدم هیکل خوبی دارک از 11 سالگی بدن سازی و ژیمناستیک و کیک‌بوکسینگ کار کردم الان خدایی بگم هیکلم خوبه اونشب با اصرار مامانم رفتم که ناراحت نشن رفتم همه قاطی ساعت حدود ده بود رسیدم دیر رفتم از هشت و نه شروع شده بود اقا من رفتم همیشه مغرور و خود خواه بودم یعنی تک بچه ام حرف حرف منه همیشه خدای همه دور ورمم به قول فامیل و اینام خیلی خوشگلم واقعا از خودمم راضیم آقا تعریف بشه من رفتم اونجا باورم نمیشد دختر عموم با به پسری اشنام کرد هیکلی خدایی خوش قیافه اقا اون از من مغرور تر تیپم باز نبود زیاد به تاپ کراپ دو بنده تنم بود و شلوار اسلش مشکی چون ازینا نبود بری گوه خوری زیاد منم عادت رقص ندلشتم برای هر پارتی نمیرفتم وسط اقا خلاصه بگم پسره نگام کرد من تهرانم و پسره میشد پسر رییس نمیدونم کی (دقیق نمیتونم بگم به دلایلی..-و عذر میخوام اولین باره تایپ میکنم زندگیمو میگم و این مجبوری بود و رفیقام مجبورم کردن بخاطر همین نمیتونم کامل شخصیتو بگم دردسر میشه و یچیزاییش نمیشه کامل گفت) اقا من اونشب کنار اون پسر نشستم قدش 194 ره ناموسن هیکلیو خوش قیافس تا ساعت 12 به گوه گذشت دوازده اون شروع کرد حرف زدن و سوال پرسیدن گفت بریم برقصیم منم تایم از دستم رفت و یکم خپرده بودم حالت مستی گرفتم رفتم رقصیدم خلاصه گذشت پسره نزدیک میشد موازی صورتم قرار گرفت من عقب کشیدم که همون بود حس پس زدن بهش دست زدو وسط رقص مقل دیوونه ها لبمو بوسید که فامیلای عزیز فکر کردن من رل زدم و صدای جیغ بلند شد منم یجوری شدم ته دلم خالی شد هولش دادم پسش بزنم بد تر چسبید بهم لبمو ول کرد که شکه نگاش کردم با صدای اطرافم به خودم اومدم و جوری پسش زدم همه متوجه شدن همون موقع مهمونیو ترک کردم و رفتم خونه حدود تیم ساعتی تو راه بودم رسیدم گذشت یه هفته بعد یکی بهم تکس داد که اون شب قصدی نداشت کفری شد میخواد ببینتم فعمیدم کیه بلاک کردم
15.0K views20:44
打开/如何
2023-09-12 00:28:32 سلام ۲۰ ساالمه یه رل دارم. خیلی حشریه این داستان منه
ی روز بهم زنگ زد که بریم بیرون گفتم باشه رفتیم بیرون دیدم رفیقشم اورده. بعد گفتن بریم باغ اینا رفتیم چند پیک عرق خوردن بین عرق خوردناش هس منو می‌بوسید تا اینکه. ب جایی رسید که خابید روم. خودش میمالید بهم کم کم حشرم زد بالا. آه مبکشیدم حواسمون نبود رفیقش هست دست کرد تو شلوارم.کصمو گرف تو دستش. میمالید یهو دیدم بالا سرم یکی داره نفس عمیق میکشه سرم بلند کردم دیدم رفیقش کیرش در اورده. داره سیخش میکنه تا دید دارم نگاه میکنم خودشو نزدیک کرد کیرش گذاشت تو دهنم. از اینورم امیر. شلوارمو در اورد مشغول خوردن کصم شد وای داشتم میمردم از حشر تو دهنم تلمبه میزد. کصمم لیس میزد دیگه جون نداشتم بلندم کرد رفیقش خابید زیر. منو خابوند روش امیرم. خودش تنظیم کرد که به سوراخ کصم. مهرداد امد کیرش رو سوراخ کونم بود. دستش از پشت گذاشت رو دهنم یهو باهم فشار دادن وای. درد شدیدی پیچید تو تنم اروم دستش برداشت وایسادم جیغ زدن که پاره شدم دو تایی تلمبه میزدن کم کم دردم کم شد اه میکشیدم باورم نمیشد دوتا کیر تومه مهرداد کیرش کشید بیرون. با فشار میخاست بکنه تو کصم که جیغ زدم نه لطفاً پاره میشم گوش نکرد هی فشار میداد تا جایی ک تونست کیرش جا کنه تو کصم وای دوتا کیر تو کصم بود. انقد تلمبه زدن نزدیک ارضا شدنشون مهرداد کشید بیرون کرد تو‌وکونم ابش ریخت توش از اینور امیر تلمبه میزد. محکم ابش اومد ریخت تو کصم کصم و کونم پر اب بود بعدش ی لب ازم گرفت گفت مرسی که حال دادی از اون ب بعد باهم میریم میکنن منو تا داستان بعد خدافظ
21.5K views21:28
打开/如何
2023-08-29 11:38:36 هارو کردم و اصلا هم احل دوستی با کسی نیستم بزن در هستم اما تا به این روز کسی به این حالی به کیرم نخورده بود انگاری دستمو حلقه کرده باشم دور کیرم و فشارش پدم اینجور بود داخل کسش تنگ گر و چنان نرم که چی بگم این دفعه یواش کشیدم بیرون یواش دادم داخل تا ۵ دقیقه خیلی اروم تلکبه میزدم تا کسش جا واز کرد و دیگه جیق هاش به ناله تبدیل شد اما همونجور داشت کمرمو چنگ میزد که دیگه خودش گفت یواش یواش تندش کن شروع شد همینجور که تلمبه میزدم گردنو گوششو میخوردم چنان ناله ای میکرد که انگار بهترین اهنگی که دوست دارم دارن میخونه واسم همینتور که میزدم در گوشم گفت کوروش امشب میخوام سه بار ابم بیاد نگی نمیتونم گفتم چشم اما میدونم تو میگی بسه گفت نه نمیگم دیگه تلمبه زدنم شدت گرفته بود و اولین بار بود دختری رو میدیدم که اینقدر کمرش سفت باشه نیم ساعت بود تلمبه میزدم هنوز ابش نیومده بود دیگه کسش باز شده بود و چنان شدتی گرفته بود تلمبه زدن که میز به وز وز کردن افتاده بود دیدم اینجور نمیشه کم شیدم بیرو امدو پایین چرخوندمش سمت خودم من ایستاده او خوابیده رو میز و با شدت زیاد تلمبه میزدم اونم فقط ناله میکردو میگفت تندتر عشقم دیونم کردی همین سه کلمه منم سینه های سفتشو کرده بودم تو دهنم یه دستمم زیر گردنش از میز فاسلش داده بودم و با دست دیگم کمرشو نوازش میکردم اونم چنگ میزد به کمرم یه ۴۰ دقیقه. ای گذشته بود که دیدم داره وحشتناک چنگ به کمرم میزنه وکمرم به سوزش افتاده بود چشماش بسته نفسش تنگ سده بود انگاری که به زور داشت نفس میکشید فهمیدم نزدیکه ارضا بشه اودستم که پشت کمرش بودو در اوردم و از بین خودمون رد کردم رسوندم در سولاخ کونش و مالش میدادم و تندتر میزدم که دیگه حرف زدنش عین اینا که پت پت میکنه تو حرفاشو شده بود که نالهاش شده بود جیق زدن که یه دفعه ارضا شد منم یخورده دیگه زدم که خوب ارضا بشه وبعد سری کشیدم بیرون و شروع کردم به کسشو خوردن دیوانه شده بود نمیدونست چکار بکنه که دیدم خوب تخلیه شده ولش کردم و بی حال شد منم همونجور که ایستاده بودم کیرمو کردم داخل وروش دراز کشیدم و خیلی اروم بوسهای ریزی ازش میکردم دیگه بی حال بی حال شده بود همینجور که بوسش میکردم یواش در گوشش گفتم دیدی تو کم اوردی چشماشو باز کرد گفت نه کم نیوردم بازم میخوام همون حالت تکون نخوردم گفتم نه دیگه بسه منم ارضا نشدم نمیخوام گفت برای چی گفتم اخه اولان فردا دیگه ولم میکنی بام حرف نمیزنی و میخوای شاکیم شی چشماشو باز کرد گفت کوروش مرگ مامانم یه حقیقتی رو بهت میگم من با یه پسر دیگه دوستم الان جلوی خودت بهش زنگ میزنم و ازش جدا میشم و بعدشم من تازه مردی که دنبالش میگشتمو پیدا کردم چطوری ولت کنم فقط کوروش اینو الان بهت بگم اگر ولم کنی بهم خیانت کنی یا ازم سیر بشی بی محلم کنی مرگ مامانم که دنیامه یه شکایتی ازت میکمم که تا بخوای خودتو در بیاری پیر شده باشی همین شد که الان جفت من لخت نشسته و داریم باهم این داستانو مینویسیم دوستان در این داستان فقط اسمها دروغ بود وباقی داستان لحظه به لحظش راست و حقیقت داشت.

نوشته: کوروش
35.0K views08:38
打开/如何
2023-08-29 11:38:32 حالا جواب بده با اونکه انتظار داشتم بزنه زیر گریه و التماس کنه اما نه ساکت نگاه میکر یه دفعه گفت کوروش چی شده منم سپیده دوست دختر خالت میدمنم مستی یع ابی به صورتت بزن بریم گفتم خیلی کردی نمیفهمم دارم چکار میکنم یه تیشرت تنش بود باسینه های ایستاده و یه دامن تا زانو مشکی دست انداختم داخل یقه تیشرت انگاری که منتظر بود فقط من دست بندازم بهش تا کشیدم جر خورد و نصف بیشترش پاره شد یه دفعه چشمم به سینه های لختش که خیال میکردم سوتین پوشیده افتاد سینه های ایستاده و شق شده امد خودشو جم کنه گرفتمش گفتم یه راه داری اولی یا دومی در دو صورت من خالمو میکنم حالا بستگی داره به خودت بخوای حال کنی یا زد حال بخوری دیدم ساکت شد گفتم افرین در اتاقو باز کن برگشت کلید انداخت باز کرد قفلو منم از پوشت گرفتمش و همینجور. که گردنشو میخوردم رفتیم داخل اما خوشم امد از رفتارش که هیچ گریه یا جیقی نزد وارد که شدیم نزدیک میز رسیدیم برش گردوندم چشماشو بسته بود یه لب ازش گرفتم چه لبهایی داشت هیچ حرکتی نمیکرد انگاری که من با یه ماکت حال میکنم گفتم باشه الان بهت میگم دیدی که همه دخترا به یه جای بدنشون حساسن حالا یکی به نک سینه یا گوش یا گردن که تا لمسشون کنی وا میرن منم شروع کردم به گشتن نکسینهاشو گوششو گردنشو دیدم نه یه دفعه گفت کوروش زود کارتو بکن این قدرم دنبالن نقته ظعف من نگرد ندارم خندم گرم که به کرکر کردن رسید دیدم اونم خندش گرفت گفتم خوبه رازی شد تا از نو رفتم سمتش شد مجسمه گفتم ولش کن میکنمش میرم که یه دفعه دستم به پشت کمرش خورد که یه دفعه یه تکونی خورد فهمیدم کجاش حساسه برش گردوندم از پشت گردنشو شروع کردم به خوردن تا امدم رو کمرش که دیگه داشت مثل اینا که شاششون گرفته خودشونو به زور گرفتن این جور شد که یه دفعه ناله شروع شد منم ولکن نبودم و دیوانه وار میخوردم دیگه داشت جیق میزد که گفت بسه دیگه بسه بیا بکن بر گردوندم و شروع کردم لب گرفتن که دیگه اونم شروع کرده بود یواش یواش دستمو بردم داخل دامنش که دیدم حدسم درست بود شورت نبود پاش شروع کردم به مالیدن کسش دیگه دیوانه شده بود و داشت گاز میگرفت جای لب گرفتن بلندش کردم نشوندمش روی میز بعد دامنشو کشیدم پایین وقتی کس سفید و تراشیده دیدم دیوانه شدم خودش لاغر بود اما اجیب این کس تپل و خوشکل بود و یه دفعه سرمو بردم سمتش و چنان میخوردمش که دیوانه شده بود که داد میزد اگر الان نکنی به مرک مامانم فردا شاکیت میشم من هیچ محلش نمیزاشتم چون خودم داشتم حال میکردم دیگه شده بود کسو سولاخ کونشو باهم میخوردم دیگه دیونه شده بود گفت کوروش خواهش میکنم بسه بیا دیگه دیوانم کردی سرمو بلند کردم دیدم صورتش سرخ شده بود و از شهوت انگاری صورتش پف کرده باشه گفتم اخه کس به این تپولی و خوشکلی خوردن داره گفت بسه بیا گفتم خودت درش بیار پیرنمو در اوردم امدم جلو کش شلوارکمو گرفت و کشید پایین چشماش گرد شده بود گفت وای این چیه تعریف کردن ماییه گو خوریه من کیرم ۱۹ سانته و با متر خیاتی دورشو بگیری ۱۳ سانته گفت حالا بیا گفتم واقعا خجالت نمیکشی یک ساعت کستو خوردم حالا حاطر نیستی دست بهش بزنی گفت چکار کنم گفتم بخور برام یه نگاهی کرد دست انداخت به کیرم منو کشید سمت خودش همونجور که روی میز دراز کشیده بود منم ایستاده کنار میز میخورد منم از نو شروع کردم به خوردن کسش این وحشیا میخوردم اونم هرچی شهوتش بیشتر میشد باحالتر میخوردش راستی بچه ها بگم من هر شب مست میکنم وهفته به هفته جمعه ها نشه بازی میکنم و هروین میکشم تا برم تو چرت شانسش اون شبم نشه بودم همینجور که میخورد من بلند شدم وکیرمو از دهنش کشیدم گفتم کرم داری کفت برای چینه گفتم دیگه اب دهن نزنم کثیف کاری بشه گفت اب دهن برای وی خودش خیسه گفتم کجای کونت خیسه گفت اها کوروش مگر نرگس بهت نگفته من یک بار عقد کردم طلاق گرفتم همون موقه پردم زده شد اینو که گفت از خوشحالی افتادم روشو شروع کردم به بوسیدن گفتم دنیارو بهم دادی من همش داشتم حرس میخوردم که نمیتونم کستو بکنم خودمم رفتم بالای میز پاهاشو باز کردم نمیتونم با نوشتن حسی که داشتمو به شما انتقال بدم اما بهترین حس دنیا بود خوابیدم روش ولی کیرمو نکردم داخل میخواستم حرسشو در بیارم که حریس بشه بیشتر حال بده از لب میگرفتم و کیرمو فقط میمالوندم و کنار میکشیدم که دادش در امد و داد میزد بسه دیگه افرین بسه بکن داخل مپ محل نزاشتم وسنه هاشو خوردم یه دفعه با دوتا دستش سرمو بلند کرد و از حرسش یه سیلی محکم زد تو گوشم گفتم من اینو میخواستم همونجور که کیرم ساف در کسش بود یه دفعا خودمو ول کردم روش تمام کیرم کامل رفت داخل چشم تو چشش بود از سانیه کمتر مکث کرد و چنان جیقی زد که صداش این سوت تو گوشم موند من فقط دوتا سینه هاشو گرفتم و سرمو گزاشتم وست دوتاشون و زبون میزدم و اون دست انداخت رو کمرم چنگ میزد من چند سال خونه خالی دارم یه ماشین خارجی ۲۰۱۷اوپتیما دارم و همیشه بهترین کس
33.8K views08:38
打开/如何
2023-08-29 11:38:27 سکس با خانم وکی

باسلام خدمت دوستان عزیز
این داستانو که میخواهم براتون بگم کاملا واقه ای هست لحظه به لحظه این داستان
اسم من کوروش و۳۸سال سن دارم یک بار ازدواج کردم و طلاق گرفتم این داستان که میخوام بگم براتو بر میگرده به پارسال یعنی سال ۹۷
دختر خاله من وکیل هست یه روز زنگ زد بهم گفت که دنبال یه دفتر برای وکالت هست طرفای خونه خودت که به توهم نزدیک باشم دختر خالم اسمش نرگس هستش گفتم باشه چندروزی گشتم تا یه دفتر مناسب پیدا کردم براش و بهش اطلاع دادم بعد یک ساعت خودش با دوتا خانم دیگه که معلوم شد اونها هم وکیل هستن و قراره ۳تاشون باهم تو یه دفتر باشن امدن رفتیم دفترو دیدن پسند کردن خلاصه کاراشو کردم وکلیدو گرفتم بهم گفت کوروش کاراشو خودت انجام بده منم شروع کردم پرده و کاغذ دیواری گرفتم و نصب کردم بعد چند روز اماده بود اونها هم وسایلشونو اوردن وشروع به کار کردن من چون کارم ازاد هست وکارگر داشتم زیاد سر کار نمیرفتم همش کارم با ماشین کس کلک بازی بود از نظر مالی هم خوب داشتم و بیشتر روزا داخل دفتر اینا بودم راستی نگفتم دفتری که کرایه کردم داخل یه ساختمان ۵طبقه بود که ۳ طبقه خالی بود او ن یکی هم یه اقای وکیل بود وما طبقه ۵ بودیم بخاطر اینکه ساختمان زیاد خلوت بود دخترا میگفتن تا ما جا بیفتیم تو بیا پیشمون یکی از دوتا دوستای نرگس که اسمش سپیده بود خیلی خوش حیکل زیبا و خوش اندام و خوش تراش بود که خیلی چشمو گرفته بود با اون کون خوشکل وکمر باریکش خیلی تو نخش رفتم و خیلیم بهش سرویس میدادم دختر خالم فهمیده بود یک روز که داشتم میرسوندمش گفت ببین کوروش سپیده کیس خوبی برای ازدواج نیست من جا خوردم گفتم کی خواسته باش ازدواج کنه گفت پس چی میخوای ازش گفتم مگر من حرفی بهش زدم یا کاری کردم گفت ببین من وکیلم و خیلی حواسم به دورم هست تو هر وقت اونجایی همش چشات دنبال اونه گفت نکنه برای کاری میخوایش گفتم این چه حرفیه گفتم مگر خودش چیزی گفته گفت نه اون روز گذشت تا چند روز بعد که یه روز جمعه بود منم خونه تنها بودم مست کرده بودم داشتم تلویزیون نگاه میکردم که تلفنم زنگ خورد دیدم سپیده هستش جواب دادم سلام سپیده خانم گفت سلام خوبی گفت یه پرونده داخل دفتر دارم میخوام برش دارم اما میترسم تنها برم بالا میای باهم بریم گفتم چشم اینم بگم او خانوادش شهرستانن وخودش خونه گرفته تنها زندگی میکنه و با خونه من ۵ دقیقه راهست گفت الان از خونه حرکت ویکنم گفتم نه وایسا من میام دنبالت گفت باشه رفتم سوار شدم حرکت کردم به خونش که رسیدم امدم گوشیمو که وست پام بود بردارم دیدم شلوارک پامه وشرتم زیرش نپوشیدم گفتم اشکال نداره زنگ زدم گفتم بیا من پایینم امد دیدم با یه چادر سفید سوار شد گفت بریم راه افتادم یه نگاهی بهم کرد گفت میگم اگر رکابی هم میپوشیدی جور میشد گفتم بخدا حواسم نبود گفت مشروب خوردی گفتم اره گفت خوبه رسیدیم دفتر پیاده شدیم درو باز کردم رفتیم داخل. اسانسرو که زدم دیدم کار نمیکنه گفتم از پله ها بریم بالا. او افتاد جلو همینجور که میرفت کونش بازی بازی میکرد چادرشم نازک و یه دامن که تا زانوش بود اونم نازک معلوم بود شرت پاش نبود من کیرم راست کرده بود رسیدیم بالا به نفس نفس افتاده بودیم خم شد دستاشو گزاشت به زانو و نفس میزد چشم به کونش که افتاد دیونه شده بودم اخه خیلی خوش کل بو و خیلی خوش اندام حتی یه گرم گوشت ازافی نداشت رفتیم داخل اون رفت داخل دفترش که پرونده رو بیاره صدام زد گفت بیا کمک رفتم دیدم یه سندلی گزاشه زیر پاش که از بالای کمد دیواری پرونده رو در بیاره و چادرشم در اورده وای نمیدونستم چکار کنم پاهای لختش جلوی چشام بود گفتم چکار کنم گفت صندلی رو بگیر نیفتم گفتم بیا پاییین من در بیارم برات گفت تو نمیدونی کدومه صندلی لق بود گرفتم یه دفعه یه تکونی خورد نزدیک بو بیفه که خودشو گرفت ولی صورتم چسبید به پاهای لخت و بدون مو دیگه از خود بی خود شده بودم از اون طرف مستی از این طرفم شهوت کلافه شده بودم پرونده رو پیدا کرد داد بهم و امد پایین چادرو سرش کرد گفت بریم من دیگه جنون گرفته بودم در یه ان فکر زور گیر کردنش امد تو مغزم از اتاق که امدیم بیرون در اتا قو قفل کرد برگشت امد تو صورتم یه مکسی کرد گفت اقا کورش حالت خوبه بریم یه نگاهی کردم بهش با اون لبهای خوش کلش گفتم یه چیزی بگم گفت برو عقب تر بگو گفتم سپیده خانم من حقیقتش جنون گرفتم تا امد بگه چی میگی دستاشو گرفتم پرونده افتاد زمید چادرش از سرش افتاد امد حرف بزنه گفتم ساکت باش گوش کن میدونم وکیلی و میتونی بیچارم کنی و زندان بندازیم من تو یه سانیه تصمیممو گرفتم و پای همه چیزش ایستادم و دوتا راه داری یا خودت راحت میای بریم تو اتاق هم تو هم من حالمونو بکنیم و فردا برو شکایتم کن یا به زور میگیرمت و خودت میدونی هیچ کس تو ساختمان نیست هرچی داد بزنی خبری نیست و من حالمو میکنم و ازیت میشی فرداهم برو شکایت کن
31.0K views08:38
打开/如何